تلاش وزارت خارجه آخوندها براي انكار افشاگري جديد مقاومت ايران
آصفي سخنگوي وزارت خارجه آخوندها در كنفرانس مطبوعاتي روز يكشنبه خود به شدت به مقاومت ايران حمله كرد و تلاش نمود افشاي پروژه هاي موازي اتمي را كه هفته گذشته توسط مقاومت ايران صورت گرفته انكار كند.
روز چهارشنبه مسئول كميسيون خارجه شوراي ملي مقاومت در كنفرانسي در بروكسل فاش كرد كه
آخوندها پروژه توليد بمب اتمي را به صورت مخفي تحت نظارت سپاه پاسداران قرار داده اند و به همين منظور 400 متخصص اتمي به ارگانهاي نظامي منتقل شده اند.
مطابق گزارش خبرگزاري رژيم(ايسنا 13 ارديبهشت)آصفي در خصوص اظهارات مجاهدين مبني بر اينكه ايران فعاليتهاي هستهيي تحت نظارت سپاه پاسداران قرار داده است،
به فحاشي عليه مجاهدين روي آورد و بدون آن بتواند به محتواي گزارش مستند مقاومت ايران نزديك شود گفت: «منافقين ادامهي حياتش را در جعل خبر و نوكري براي بيگانگان ميبيند و براي اينكه به آمريكا و غرب بگويد بودن ما براي شما مفيد است، جعل خبر ميكند كه هم مزدورياش را نشان ميدهد و هم اينكه براي بقاي خودش به هر دروغي متوسل ميشود. اما نكته مهم اين است كه غربيها هم اين ادعا را قبول نميكنند و خيلي هم قابل اعتنا نيست».
لفاظي هاي خاتمي در دفاع از خميني و اصلاحات قلابي تحت عنوان ”نامه يي براي فردا“
خاتمي كه مدتها بود وعده انتشار نامه يي حاوي حرفهاي ناگفته اش(
شاگرد ممتاز خمینی وبهشتی در دجال گری-خروش ملت) را مي داد، روز دوشنبه نامه يي با عنوان ”نامه يي براي فردا از كويري بيد مجنون“ منتشر كرد. اما در آن جز لفاظيهاي پرطول و تفصيل هميشگي حرفي نداشت.
در نامه مزبور كه با پز سخن گفتن با جوانان و نسل فردا نوشته شده، خاتمي از كارهاي خود در هفت سال گذشته دفاع كرده و مدعي است كه هم شعارهايش را پيش برده و هم اقتصاد كشور را به شكوفايي رسانده است(
اونجای بابای آدم دروغگو-خروش ملت)
خاتمي در اين نامه مي نويسد:” يكي از بزرگترين سرمايههاي دوران مسووليتم، نامهها، جزوهها، نقاشيها، سرودهها، پيامها، ستايشها و نقدهايي است كه از سوي نوجوانان و جوانان برومند اين مرز و بوم براي من آمده است(
همشون دار ودسته دوم خردادی از قبیل بهنود و نبوی و مار و مارمولکهایی که بقای خودشون رو در بقای خاتمی میدیدند-خروش ملت) ….
اگر قادر به رسم يك منحني در مورد گرايشها، انگارهها و انگيزههاي جوانان باشم، ميتوانم نشان دهم كه سير منحني اميد ابتدا سريعا صعودي بوده و
اندك اندك به نزول ميل كرده است“خاتمي علت اين رويگرداني را به ” بررسي جامعهشناختي و روانشناختي“ محول كرد.
وي در نامه اش خود را” چون بيد مجنوني(
هندوانه ابو جهل-خروش ملت) كه تنها در گسترهي كوير ايستاده است“ توصيف مي كند و مي گويد كه خود را” لرزان ميبينم“
رئيس جمهور ارتجاع مطابق معمول ستايش از
منفورترين حكمران عالم ، خميني را فراموش نكرده و مي نويسد:”
با برخوردهاي خردمندانه و شجاعانه امام خميني (قده) گشوده شد،جامعه اميد و حيات تازهاي پيدا كرد“
به همين منوال وي ديكتاتوري سبعانه و كشتارها و شكنجه ها و سركوبگريهايي را كه خميني دستوردهنده روزمره آن بود را توجيه مي كند و مدعي است كه ديگران خميني را به اعمال آن استبداد موحش واداشته اند كه به اعتقاد او ضروري بوده است:.
”جنگ و ترور به طور جبري حكومت را به سختگيري بيشتر وادار كرد و … اين وضعيت - ناشي از ضرورتهاي تحميل شده بود ….
بگذاريد اندكي از مظلوم بزرگ تاريخ انقلاب يعني امام خميني (قده) سخن بگويم. خميني مظهر عزتخواهي ملت و زندهكنندهي حس اعتماد به نفس و خودباوري در مردمي بود كه مشتاق آزادي و رهايي بودند“
خاتمي در قسمتي از نامه ي خود كه
به انكار ورشكستگي اصلاحات قلابي اختصاص داشت، مدعي شد كه وعده هايي را كه اكنون پوچ و بي اعتبار شده، از اول نداده بود:
”آيا همهي وعدههايي كه گفته ميشود خاتمي داده بود، واقعا من وعده داده بودم يا ميتوانستم وعده بدهم؟“
استاد جلال گنجه اي در مصاحبه با صداي آمريكا:جدا شدن اسلام از جمهوري اسلامي از قبل از تاسيس آن شروع شد
صداي آمريكا در پايان كنفرانسي در پاريس كه در آن كتاب جديد مسئول كميسيون خارجه شورا ـ ”دشمن آيت الله ها“ ـ در جمعي از محققان و صاحبنظران مورد نقد و بررسي قرار گرفت،با استاد جلال گنجه اي مصاحبه يي به عمل آورد.
استاد گنجه اي در اين مصاحبه گفت از هنگامي كه نظريه ولايت فقيه را از خميني شنيده از او فاصله گرفته است.و يادآوري كرد كه قبل از انقلاب 57 مجاهدين در تحليلهاي خود تأكيد مي كردند كه ديكتاتوري راست ارتجاعي در راه است.
راديو آمريكا 13/2/83: «اخيرا در يك گردهمايي از سوي شوراي ملي مقاومت كه چندتن از خبرنگاران رسانه هاي گوناگون نيز در آن حضور داشتند, يكي از سخنرانان آيت الله جلال گنجه اي بود كه در پايان سخنراني اش با خبرنگار بخش فارسي صداي آمريكا در پاريس محمد رضا شاهيد در يك گفتگوي راديويي شركت كرد. به اين گفتگو توجه فرمائيد؟
آقاي گنجه اي اولين پرسش بعد از سخنراني شما مي تواند اين باشد كه از چه لحظه اي اسلام و جمهوري اسلامي از هم فاصله مي گيرند و همين طور از چه زماني انقلاب اسلامي با مجاهدين فاصله مي گيرد؟
جلال گنجه اي: سئوال جالبي است ضمن سلام به حضور هم ميهنان ,
جدا شدن اسلام از جمهوري اسلامي از قبل از تاسيسش شروع شد. يعني من شخصا و بسياري از كساني كه مي دانستند كه خميني چه سبكي داره مي رود, از موقعي كه نظريه ولايت فقيه را خميني از سال 48 , انقلاب سال 57 در نجف مطرح كرد, ازش فاصله گرفتيم.
مجاهدين هم قبل از انقلاب در زندان گفتند آنچه كه دارد پيش مي آيد يك ديكتاتوري ارتجاعي راست است و اين را به صورت آموزش در ميان خودشان منتقل مي كردند. اتفاقا, اين از جيب يكي از بچه ها افتاد به دست رفسنجاني رسيد و يك بلوايي در زندان برپا كرد.
س: شما مدتي در نجف با آيت الله خميني بوديد؟
جلال گنجه اي: بله شاگرد ايشون و شاگرد آقاي خويي و بعضي از مراجع مدرسين آن موقع نجف بودم.
س: ولي آن موقع ايشون را بعنوان مرجع پذيرفته بوديد؟ اواخر همان موقع بود, اتفاقا ايشون يك بحثي را شروع كرده بود كه ما شاگرد اون كلاس بوديم. بحث بيع و معاملات كه در قسمتي از اون بحث مي رسد به صورت پرانتز موضوع ولايت فقيه را ظرف چند روز مطرح مي كند و من و معدودي مشابه من از همان موقع فاصله گرفتيم.
س: شما وقتي آمديد در ايران 5 سال در زندان بوديد؟ و بعد چكار كرديد؟
گنجه اي: من بعد از اينكه از زندان آزاد شدم , تقريبا مي شود گفت كه در مجامع آخوندي بايكوت بودم. ولي از آنجايي كه مي دانيد كه جامعه ايران جامعه بازي است و نيروهاي ترقي خواه از جمله
مذهبيون ترقي خواه زياد بودند. با آنها فعاليت مي كردم. گمان مي كنم كه يك يا دو روز بعد از اينكه جمهوري اسلامي به حاكميت رسيد, من در يك مسجد قرار بود سخنراني بكنم , سخنرانيم را ممنوع كردند در اون مسجد و از اون وقت من ديگه در محافل رسمي يعني محافل تحت نفوذ رژيم, امكان فعاليت نداشتم .
س: نگاه به امروز جمهوري اسلامي آيا مقامات مذهبي هستند كه مورد تاييد شما باشند , دستكم از بابت مذهب؟
گنجه اي: مقامات به مفهوم كساني كه پست دارند در اين حاكميت مطلقا , چنين كسي نيست , ولي در ايران زمزمه هايي شنيده مي شود از برخي شخصيت هاي روحاني بصورت فتواها و به صورت اظهار نظرها كه مي تواند اميدوار كننده باشد . ليكن مي بايد هنوز پرس و جو كرد كه آيا اظهاراتي كه مي كنند مثلا در زمينه حقوق زنان بعضا صحبت از اين مي كنند كه زن شرعا مي تواند قضاوت كند. اين كه اين به مثابه يك تغيير دستگاه فكري و با بازگشت به لب اسلام است يانه من در اين مورد چيزي نمي دانم , البته آرزو مي كنم اينجوري باشد.
س: شما در سخنراني تان درمورد لائيسيته جدايي حكومت از دين صحبت كرديد؟ مرحوم شاهپور بختيار هم همين را مي گفت, چرا در اون زمان كسي اين صداي شاهپور بختيار را نشنيد؟
گنجه اي: ما اختلافمان با دستگاه آقاي بختيار اين جا نبود, اختلاف اين بود كه ما معتقد بوديم كه
در ايران انقلاب صورت گرفته , انقلاب ضد ديكتاتوري است اين انقلاب واقعي است. هر حركتي مي بايد, در امتداد اين انقلاب بالغ كردن اهداف مردمي و دموكراتيكش باشد و نه با ياد گذشته. دستگاه آقاي بختيار يا بعضي دستگاه هاي ديگر متاسفانه اين جوري نبودند و لذا ما نمي توانستيم متحد باشيم.
س: شما در سخنراني امشبتون هم چندين بار ازحكومت جمهوري اسلامي با عنوان رژيم تهران صحبت كرديد؟ آيا اين اسلام جمهوري اسلامي شما را بازداشت از اطلاق نظام جمهوري اسلامي ؟
گنجه اي: والا ما منكر اين نيستيم كه اسم رسمي رژيم , رژيم جمهوري اسلامي هست, ولي از آنجايي كه در عمق وجودمان اعتقاد داريم كه
اين نه جمهوري هست و نه اسلامي , زبانمان عادت نكرده كه برايش جمهوري اسلامي بكارببريم. چون رژيم جمهوري ماهيت اش معلوم است و بر اساس حاكميت مردم است و رژيم ولايت فقيه بر اساس حاكميت خودخوانده به نمايندگي از امام زمان نمايندگي به دروغ مبتني است بنابراين اين جمهوري نيست و به اسلامي بودنش كه حديث از اين دردناك تراست