خالی بندی های یک مامور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تورنتوی کانادا

سعید سلطان پور این سگ اطلاعاتی مقیم تورنتو دوباره بمیدان آمده و پارسش را در جهت و سوی آقای پائولو کازاکا گرفته است و مقداری اراجیف بیشتر.البته حرامزاده اطلاعات آخوندی خوشحال شده که آقای کازاکا اسمش را بعنوان مامور اطلاعات آخوند ها آورده چرا که نگاه کنید نابغه ای در زمینه خنگی و کودنی با نمره بیست مانند سلطان پور با داشتن دکترا در هوچی گری ، کولی بازی و خالی بندی و آقای کازاکا بعنوان نماینده مردم پرتغال در پارلمان اروپا
حرامزاده اطلاعاتی مقیم تورنتو طبق معمول و از سر خر بنی صدر رندی از کانون دو نفره اش(عضو مخفی و دومش باید عجوزه مزدوری بنام نیاز سلیمی باشد) که اصولا از طرف اربابان اطلاعاتیش در سفارت آخوند ها در اتاوا مجوز فعالیت گرفته بعنوان دمکراتیک ترین از بدو تشکیل نام برده است و مثال آورده که از مجاهدین هم حمایت کرده که اینجا باید گفت اونجای بابای دروغگویت اگر یکذره صداقت در حرفهایت وجود داشته باشد و آیا اصولا مجاهدین خلق ایران نیاز ی به حمایت از کانونی پرپا شده بوسیله اطلاعات آخوندها دارند .مثل اینکه بگوییم که وزیر اطلاعات آخوند گوش خوار اژه ای ازیکطرف دستور انواع و اقسام شکنجه و کشتار و توطئه و از طرف د یگر مخالفت صادقانه و عملی با شکنجه و و کشتار و توطئه

بعنوان یک یاداوری در زمینه حمایت، یادم میاید در زمان حمله امریکا به عراق برای سرنگونی صدام حسین که نهایتا بوسیله همکاران عراقی(مزدوران سپاه بدر و حزب الدعوه) سعید سلطان پور اعدام شد، کمونیست کارگری ها که انوقت ها اینقدر آش و لاش نشده بودند و انشعاب در انشعاب نداشتند هم میخواستند بنحوی به مجاهدین کمک کند و جالب تر اینکه میخواستند کل تشکیلات مجاهدین را از عراق به جاه های امن تر ببرند . صرفنظر از مقایسه وزن و گستردگی تشکیلات مجاهدین و مقایسه اش با عرض و طول کل اعضا هواداران و امکانات کیفی و کمی کمونیست کارگریها،صداقتی کودکانه و شاید خودبزرگ بینانه را در کمونیست کارگری ها میشد دید ولی تفاوت در این است که برخلاف مامور حرامزاده اطلاعات سلطان پور همانطور که گفتم صداقت داشتند
ماموراطلاعات اخوند ها دوباره شروع کرده به خالی بندی و در سطر سطر نوشته اش از وجود کثیفش بعنوان ما نام میبرد و من اینجا یک تغاضا دارم و آن اینکه بیا و جان اربابان ارباب دجالت، آخوند اژه ای یه نمایش قدرت نشان بده و این ما را بصورت مادی نشان بده که این مائی که اینهمه گوز در غریبی و لاف در غربتت شده را به این خلق ایرانی مقیم تورنتو نشان بده که بالاخره این ما ایی که نام کانون اندیشه وبیان برایش انتخاب کردی چند نفره میباشد و بعد از ان بسراغ بقیه اش میرویم
شورا و مجاهدین در آخرین گردهمایی در شمال پاریس رقم پنجاه هزار نفر را دادند با فیلم خبری چند ساعته و به همین دلیل هم خود را بزرگترین و متشکل ترین تشکیلات و نقطه مقابل رژیم اربابانت میدانند و حال تو مزدور هم حداقل به این خلق های ایرانی کانادائی- تورنتوای هم که شده ثابت کن که خالی بند نیستی که این مای اندیشه و بیان بیشتر از یک یا دو نفر میباشد
در پایان ضرب المثل فارسی" کل گر طبیب بودی سر خود پر مو میکردی" مانند تف سربالا بیشتر به صورت نامبارکت خودت برمیگردد که بعد از ماندن این همه سال در کانادا بجز یک کورس دو هفته ای فوق لیسانس در تاکسی رانی( که آنهم بیشتر برای جاسوسی در سطح شهر و در آوردن اطلاعات ایرانیان میباشد) و مهمتر فوق دکترا در زمینه جاسوسی و مزدوری برای اطلاعات آخوند ها در اتاوا و پیچیدن به دست پای رشید ترین فرزندان این خلق، چه دسته گهی بسر کچل خود زده ای ؟ مردمی که از نزدیک میشناسندت فکر دارند و فکر میکنند که این مردک حراف پر مدعا بجز مدرک تاکسی رانی و دسته گه حقوق بشر نوع آخوندی بخود، بالاخره چه کرده در این مدت؟ و اینکه بهرحال هر وجود نامبارک نه تنها در زمینه شارلاتانی و خالی بندی و حرافی های اینترنتی بلکه در تمامی زمینه ها باید تیز هوش و فعال باشد نه فقط در زمینه جاسوس تاکسی ران و تقدیم مدرک حقوق بشری نوع آخوندی بخود توام با گنده گوزی

سرنخ اجرای شوی مصطفی محمدی با سعید سلطانپور ونمایش آن در سیرک چراگاه علی شمس

تصاویرسربازجو حسین شریعتمداری و آخوندهای آدمکش حرفه ای وزارت اطلاعات محسنی اژه ای وپورمحمدی وزیر کشور مسئولان مأمور اعزامی سعید سلطان پوردر تورنتوی کانادا

سایت اندیشه

پاسدار فروزنده سابقه جنايت و صدور تروريسم دارد - سایت شورای ملی مقاومت ایران

پاسدار سرتيپ احمد فرزنده, جانشين قرارگاه رمضان نيروي تروريستي قدس كه ”بخاطر به خطر انداختن صلح و آرامش در عراق” در ليست سياه قرار داده شده است از قديمي ترين سركردگان سپاه پاسداران است كه سابقه طولاني در سركوب و جنايت و صدور تروريسم دارد
پاسدار فروزنده از دهه 1980 در فرماندهي عمليات تروريستي در عراق نقش فعالي داشته است و در ميان مزدوران عراقي رژيم آخوندي, با اسامي عدنان و ابو شهاب شناخته ميشود
وي سالها فرماندهي قرارگاه فجر در اهواز, وابسته به قرارگاه رمضان نيروي قدس را بعهده داشت. وي در اين سمت هدايت گروههاي تروريستي در عراق از جمله سپاه بدر, جنبش ثار الله, جنبش سيد الشهدا را بر عهده داشت
بسياري از عمليات تروريستي عليه سازمان مجاهدين خلق ايران در خاك عراق توسط پاسدار فروزنده سازمان داده شده است. انفجار جنايتكارانه قرارگاه حبيب مجاهدين در استان بصره يكي از اين عمليات است كه طي آن دهها تن از مجاهدين كشته و زخمي شدند
بدنبال عمليات فوق كه با همكاري يكي از سر شبكه هاي نيروي تروريستي بدر بنام احمد راشد انجام شد, فروزنده به سمت جانشيني فرماندهي قرارگاه رمضان منصوب شد و هنوز هم در همين منصب است
قرارگاه رمضان با 4قرارگاه تابعه نصر, رعد, ظفر و فجر كه بترتيب در شهرهاي نقده و مريوان, كرمانشاه و اهواز قرار دارند سرتاسر مرز ايران و عراق را از شمال تا جنوب براي پشتيباني نيروها و شبكه هاي تروريستي در شهرهاي مختلف عراق را مي پوشانند. معاونان پاسدار فروزنده در قرارگاه رمضان عبارتند از پاسدار سرتيپ عبيداوي, پاسدار سرتيب بلالك و سرهنگ پاسدار حيدري
فروزنده همچنين مسئوليت آموزش تيم هاي ويژه و جوخه هاي مرگ كه شخصيت هاي ملي و مستقل عراقي را كه مخالف مداخلات رژيم آخوندي در عراق هستند را ترور ميكنند بر عهده دارد
پاسدار فروزنده از اوايل سال 2003 و قبل از شروع جنگ مامور تشكيل يك ستاد بحران شد تا در جريان جنگ و بعد از آن فعاليتهاي مداخله گرانه رژيم را درداخل عراق سازمان بدهد. اين ستاد ابتدا در تهران تشكيل شد و سپس به اهواز منتقل گرديد. او همزمان با سقوط دولت پيشين عراق در فروردين 82, شمار زيادي از تروريستهاي دست پروده خود را در گروههاي مختلف وارد عراق كرد و در استانهاي مختلف سازماندهي نمود
ابو مهدي مهندس معروف به جمال جعفر الابراهيمي يكي از سركردگان شبكه هاي تروريستي است كه توسط پاسدار فروزنده سازماندهي شده است. ابو مهدي مهندس كه بخاطر شركت در انفجار سفارت آمريكا در 1984تحت تعقيب پليس بين الملل قرار دارد, از ليست ائتلاف وابسته به رژيم ايران وارد مجلس عراق شد. وي چندي است كه به ايران گريخته است
از ديگر سركردگان شبكه هاي تروريستي تحت فرماندهي پاسدار فروزنده ابو مصطفي شيباني معروف به مصطفي العطاوي مي باشد كه تحت تعقيب نيروهاي ائتلاف است
پاسدار فروزنده در 11ژانويه 2006به همراه پاسدار سرتيپ محمد جعفري صحرارودي, فرمانده سابق قرارگاه رمضان و معاون فعلي شواري امنيت رژيم آخوندي, در اربيل توسط نيروهاي آمريكايي شناسايي شدند. اما قبل از اينكه نيروهاي آمريكايي به دستگيري آنها مبادرت كنند, به كرمانشاه فرار كردند
پاسدار فروزنده هدايت قريب به 400موسسه تحت پوش سپاه قدس در عراق را بعهده دارد. از جمله اين موسسات ستاد باز سازي عتبات, ستاد كوثر و موسسه مبين مي باشند. رژيم آخوندي از طريق اين موسسات, سلاح, تجهيزات و بمب هاي هدايت شونده اي اف اي, به داخل عراق ارسال ميكند

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
بیست و یکم دی1386-11ژانويه 2008

حكايت تلخ چهارسال آزار و شكنجه يك رزمنده آزادي در لفافه عاطفه پدری

عکس متعلق به سایت آفتابکاران است

البينه الجديده، ارگان نيروي تروريستي قدس

داستان سميه مصطفي محمدي
زنداني در زندانهاي سازمان خلق ايران چيست؟
روزنامه البينه الجديده 19‌آذر‌86: … سميه مصطفي محمدي، شهروند ايراني‌الاصل مقيم كانادا بود كه اغوا شده و به آلمان براي ادامه تحصيل سفر كرده و سپس به خليج رفته است، ولي وي را دستگير كرده و پاسپورتش را گرفته و وادار به كار كردن با سازمان در داخل خاك عراق كرده‌اند. براي اطلاع كامل از اين داستان، گفتگويي با پدر سميه، اين دختر جوان انجام داده‌ايم
سؤال: چطور وكي دخترت را از دست دادي؟ و چطور فهميدي كه الان در عراق و در قرارگاه اشرف وابسته به سازمان خلق است؟
جواب: دخترم سميه درسال1998 درحالي‌كه نوجوان بود به عراق آمد و فهميدم كه سميه نزد سازمان مجاهدين خلق رفته است و اين، به‌خاطر تبليغات و دروغهايي بود كه اين سازمان در كانادا رواج مي‌داد. بعداً فهميدم كه اين سازمان جوانان 12 تا20‌ساله را سربازگيري مي‌كند. آنها را اغوا كرده و سپس بازداشتشان كرده و پاسپورتشان را مي‌گيرند. دخترم سميه و گروهي ازدوستانش ازجملة اين زندانيان از سال1998 بودند. در سال 2000 و2002 موقع عيد از دخترم سميه نامه دريافت كردم
سؤال: آيا دخترت تمايلات سياسي مشخصي داشت؟
جواب: نه هيچ تمايل سياسي نداشت. بلكه سازمان اطلاعاتِ سازمان مجاهدين خلق اقدام به فريب دادن جوانان زير سن قانوني كرده است. اين موضوع باعث شد كه مقامات كانادايي برخي عناصر اطلاعاتي اين سازمان را مورد تعقيب قرار بدهند. روزنامه‌هاي كانادايي از مافياي سربازگيري كودكان و فرستادن آنها به عراق نوشته‌اند. دخترم دانشجو بود و در تورنتو كانادا درس مي‌خواند. او از متولدين سال‌1980 است. وي را با اين حيله كه در آلمان ادامه تحصيل داده و بعد به يكي از كشورها ي خليج خواهد رفت فريب داده‌اند
سؤال: آيا با دخترت در عراق ديدار كرده‌يي؟
جواب: بله اين ديدار 7 روز قبل ازسقوط بود. دخترم ازمن خواست كه همراهم بيايد ولي مسئولين اطلاعاتي اين سازمان و برخي از اعضاي سازمان اطلاعات عراق موضوع را بسيار پيچيده كردند. طوري كه مي‌خواستند مرا بكشند. تهديد كردند كه اگر چيزي بگويم مرا به‌قتل مي‌رسانند

انديشه [نياز سليمي ـ سعيدسلطانپور در كانادا] 28آذر86
ضرب و شتم و طرح ربودن خانواده محمدي در عراق، تجاوز آشکار به‌حقوق انساني توسط سازمان مجاهدين
مصطفي محمدي و محبوبه همزه[حمزه]‌، براي ملاقات با فرزندشان سميه محمدي که در اشرف به‌سر مي‌برد به عراق سفرکردند
در روز 6‌دسامبر برابر با 16 آذر به کمپ تيف / قرارگاه اشرف وارد شدند. در روز 8‌دسامبر با اصرار محمديها مقامات آمريکايي که براي آنان ملاقاتي با سميه فراهم مي‌کنند
در اين ديدار سميه با پدرش گفتگو نکرد ولي با مادرش گفتگوي کوتاهي کرد
در روز 19‌آذر ـ 9‌دسامبر نيروهاي ارتش آمريکا مسئول کمپ جداشدگان (تيف) از خانواده محمدي که شب قبل را در مقر خود نگهداشته بودند و با دخترشان ملاقات داشته‌اند، مي‌خواهند که آن‌جا را ترک کنند

فردي به‌نام نياز سليمي نيز در خط انجمن نجات اطلاعات آخوندها، مدعي نجات فوري 3‌هزار ايراني‌تبار ساكن اشرف و بستن اين كمپ گرديد و افزود: در خروجي تحت كنترل نيروهاي آمريكايي «موارد بيشماري از تجاوزهاي جنسي، از برخوردهاي خشونت‌آميز ديده شده است

نامه سميه محمدي به خانواده‌اش
با سلام
ديروز خبر رسيدن شما را به من دادند و من هم دليل اين‌كه نمي‌خواهم با شما روبه‌رو شوم را توضيح دادم. من از كارهاي اين دو سال شما با اطلاع هستم و اهانتهايي كه به من در سايتها كرديد را مي‌دانم. توهينهايي مثل مغزشويي كه برايم زجرآور است و خيلي حرفهاي ديگر كه زده‌ايد.ولي نخواستم به شما جوابي مثل خودتان بدهم. خيلي متأسفم كه مسائل اين‌طوري شد. من همان سميه سابق هستم و همان نظراتي كه داشتم. خيلي برايم عجيب است كه فكر نجات من! افتاده‌ايد در حالي كه ماهها و بارها با هم صحبت كرده بوديم، خيلي دلم مي‌خواست مثل گذشته كه مي‌آمديد اشرف و با هم روزهاي خوبي را مي‌گذرانديم، اين‌طوري بود. ولي متأسفانه شما خودتان را با دشمني كه هادي و حوريه را شهيد كرده و 120‌هزار مجاهد ديگر را شهيد كرده، آلوده كرديد.اين حرف من را توجه كنيد كه من هيچ كاري با شما ندارم، صدبار ديگر هم بياييد و هر كاري بكنيد، من را نخواهيد ديد، مگر اين‌كه از آلودگي كه در آن افتاده‌ايد پاكيزه شويد و هزار بار خودتان را شستشو دهيد و اثري از رژيم و جنايتكاران ايران در شما باقي نماند و راه آلوده‌يي را كه با وزارت اطلاعات رژيم طي كرده‌ايد، با دادن اطلاعيه در همان سايتها و روزنامه‌هايي كه در مورد من دروغ و تهمت زده‌ايد، افشا كنيد. من از كارهاي شما بي‌نهايت عصباني هستم و از حرفهاي غيرواقعيتان شرم مي‌كنم و تأسف مي‌خورم كه چرا اين‌طور شده‌ايد؟ روزي من به داشتن پدر و مادري مثل شما افتخار مي‌كردم و هميشه مي‌گفتم خانواده‌ام در پيدا كردن مسير درست به من كمك كرده‌اند. الان هم مي‌دانم كه به وضعيت حقوقي و شرايط سياسي اشراف داريد و نيازي نيست كه وزارت اطلاعات شما را بازيچه نجات من! بكند.خودتان ديديد كه وقتي محمد مي‌خواست برگردد سريع به شما اطلاع داديم و شما كار محمد را جور كرديد و او سراغ زندگيش رفت.براي همين براي شما و همه روشن است كه اگر منهم، چنين تصميمي داشتم كسي نمي‌توانست تصميم من را تغيير دهد. الان هم شما با اين كارها و شلوغ‌كاريها نمي‌توانيد تصميم من را تغيير بدهيد. من دختر بچه‌يي نيستم كه الان احساس كنيد مي‌توانيد روي سرم هژموني داشته باشيد. من تصميم قاطع خودم را گرفته‌ام.از الان تا چند سال ديگر هم كه طول بكشد از دشمن مردم ايران كوتاه نخواهم آمد و از مبارزه با اين رژيم دست نخواهم كشيد. به خون شهدا پشت نخواهم كرد. اين حرف را جدي بگيريد و ديگر براي اين كارها سراغ من نياييد. فكر نكنيد با اين سايتها مي‌توانيد كاري كنيد. اينها فقط به‌ضرر خودتان تمام خواهد شد.چون همه، مجاهدين را مي‌شناسند و براي اشرفيها آرزوي موفقيت و پيروزي دارند. شايد نمي‌دانيد كه اين رژيم رفتني است و عمر ديگري ندارد. بي‌خود داريد با آنها همكاري مي‌كنيد. به شما پيشنهاد مي‌كنم از اين منجلاب خودتان را بيرون بكشيد، به‌خاطر آزادي مردم و نه فقط به‌خاطر من. خانواده ما دو عزيز شهيد دارد، «هادي و حوريه». آرزو مي‌كنم با پاك‌كردن خودتان از رژيم در فرداي ايران سرافكنده نباشيد. اشرف جاي قهرمانان پاكيزه و از جان گذشته‌است و حق اين بود كه شما پشتيبان من در اين راه بوديد. من با بقيه خانواده‌ام (مادرجون و دايي حسن) در تماس هستم و خوشحالم كه آنها در اين وادي كثيف نيستند. مطمئن باشيد يك روز از اين كارها كه كرديد پشيمان مي‌شويد. چرا يك لحظه به اين فكر نمي‌كنيد كه هادي و حوريه را چه كساني شهيد كردند؟
واقعاً از كارهاي شما آدم شرم مي‌كند. به‌خاطر خودتان و به‌خاطر آينده خواهر و برادرهايم از شما مي‌خواهم كه اين كارهاي كثيف را كنار بگذاريد و افشا كنيد. اگر من را دوست داريد حرفم را گوش كنيد و به اشتباه خودتان پي‌ببريد. با اين كارها به جايي نمي‌رسيد. صدبار ديگر هم در اين وضعيت بياييد من را نخواهيد ديد. راه و مسيرم را انتخاب كرده‌ام و به آن ايمان دارم
خداحافظ
سميه محمدي ـ 16 آذر‌86

سایت ایران افشاگر

سپاه پاسداران حافظ تماميت رژيم با شكنجه و كشتار- سایت ایران افشاگر

سپاه پاسداران اولين ارگان سازمانيافته و سراسري است كه توسط رژيم آخوندي و به فرمان شخص خميني و با هدف تثبيت و تحكيم حاكميت ارتجاعي آخوندي تشكيل شد. سپاه پاسداران ستون فقرات ديكتاتوري مذهبي حاكم برميهن ماست و علاوه بر اين كه تشكيلات اين نيرو در خدمت سركوب و صدور تروريسم و جنگافزوزي براي حفظ تماميت اين رژيم است، عموم كارگزاران و مديران دستگاههاي مختلف رژيم نيز مراحل تربيتِ ضدبشري و آموزشهاي سركوبگري را در سپاه پاسداران طي كردهاند
ريشهري اولين وزير اطلاعات،90درصد از كادرهاي اين وزارتخانه را از سپاه پاسداران گزينش كرد و پستهاي كليدي در سطح معاونتها و مديران اطلاعات استانها و گزينش وزارت اطلاعات در اين ساليان عمدتاً در دست عناصر سپاه پاسداران بوده است
احمدي نژاد، گماشتة ولي فقيه ارتجاع كه خودش از پاسداران؛ با سوابق طولاني جنايت در زندانهاست، اساساً تمامي پستهاي حساس دولت خودش را به جنايتكارترين پاسداران سپرده است. به طوري كه عوامل باندهاي رقيب دولت او را دولت پاسداران نام دادهاند
گنجاندن سپاه پاسداران در ليست سياه، يك اقدام موثر و ضروري بود و سبب مي شود كه منابع مالي سپاه پاسداران و حيطه فعاليتهاي آن محدود شود. هم‌چنين يك ضربه روحي و تضعيف‌كننده براي سپاه و تماميت حكومت آخوندي مي باشد و اين ارگان سركوبگر را در مقابل خيزشها و اعتراضات مردمي آسيب‌پذير مي‌كند
عملكرد سپاه پاسداران به عنوان ستون فقرات فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران، موضوع برنامه اين هفته از پرونده مي باشد و به شهادت چندتن از مجاهدين در مورد اِعمال سياهترين وضدانسانيترين انواع شكنجه و سركوب و كشتار توسط سپاه پاسداران آخوندها اختصاص دارد

(قسمت اول) (قسمت دوم) (قسمت سوم)